رهگذران خیابونِ ٣٤ اُمِ لندن هم شب هارو میپرستیدن ، گویی قدم ز | 𝖡𝖾𝖺𝖼𝗁 𝖢𝖺𝖿é
رهگذران خیابونِ ٣٤ اُمِ لندن هم شب هارو میپرستیدن ، گویی قدم زدن بر زیرِ آسمون مشکی پوشِ شب که حال ماه همانند چشم هایش به آدم ها مینگریست ، دنیای کوچک خیابان را به نفس کشیدن وا میداشت- قدم زدن کنار آن ها تفاوت هایشان را کم و بیش آشکار میساخت ، همانند همان پیر مردی که نونِ کروسان گرم میان دست هایش روح کلاسیکش را به نمایش میگذاشت؛ مردمِ اینجا میونه شون با کلمات خوبه ، هرشب لابلای صحبت هاشون با کلماتِ آبی رنگِ رویاهایشان بازی میکنند و همانند افسانه ای فراموش گشته برای همدیگر بازگو میکنند ، آنها هیچ گاه اینجارا فراموش نخواهند کرد- - در پی جهانی برای آزادی