Получи случайную криптовалюту за регистрацию!

با #ناباوری به #فیلم روبه‌روم زل زده بودم. فیلمی که پناه جلوم | خــــانـــــم نمــــــونــــه


با #ناباوری به #فیلم روبه‌روم زل زده بودم.
فیلمی که پناه جلوم گذاشته بود و بدنش از #ترس میلرزید!
تو اون #فیلم خودم بودم! منی که بعد #پارتیِ یکی از دوستام از اتاق بیرون اومده بودم و #روانی شده بودم!
اول #مادرم رو... مادرم رو با #چاقو کشتم، بعد #خواهرم و در نهایت #پدری که میخواست از #خانوادش دفاع کنه و من... من #کشتمش!
#قهقهه‌هایی که تو فیلم زدم نابودم کرد...
من... من #خانوادمو کشتم؟! اما... اما من که چیزی یادم نمی‌اومد!
اشک از #چشمم چکید. پس بگو چرا #پناه ازم #میترسید!
- فراز #متاسفم، اما... اما با این فیلم ثابت شده که تو #پارانویا داری! باید... باید #بستری شی!
#مبهوت سرمو برگردوندم و به گوشی تو دست پناه چشم دوختم. اشک از چشمم پایین #چکید و بدنم #منقبض شد.
- الان میان #دنبالت... من مجبور شدم #فراز!
و #عقب عقب رفت و از اتاق خارج شد. صدای #فریاد اون بهزاد #آشغال و به دنبالش آژیر ماشین پلیس اومد و...
https://t.me/+-im0XWd0JgVmZGY0
https://t.me/+-im0XWd0JgVmZGY0
https://t.me/+-im0XWd0JgVmZGY0