Получи случайную криптовалюту за регистрацию!

داستان سکسی و اتشین #با_مادرزنم_در_مسافرت وقتی اولین بار #م | خــــانـــــم نمــــــونــــه

داستان سکسی و اتشین #با_مادرزنم_در_مسافرت

وقتی اولین بار #مادرزنم (ثریا) که اومده بود شرکتمون رو دیدم یک دل نه صد دل عاشقش شدم بخاطر همین تصمیم گرفتم باهاش گرم بگیرم ولی بخاطر اختلاف سنی ای که داشتیم و متاهل بود نتونستم باهاش وارد رابطه بشم و این ارتباط تا جایی پیش رفت که دخترش رو بهم معرفی کرد منم چون نمیخواستم ثریا رو از دستش بدم با دخترش ازدواج کردم... روزها گذشت و من با دیدن #اندام_ثریا که حالا راحت جلوی من میگشت #اتش_شهوتم چندین برابر شده بود و بیشتر از قبل میخواستم بکنمش...
یروز که برای مسافرت به ویلای دایی خانمم رفته بودیم و من با مادر خانمم رفتم تو انباری باغشون تا برای اوردن وسایل کمکش کرده باشم... ناگهان تماس تصادفی #کیرم به #کون مادر خانمم که یه دامن کوتاه پاش کرده بود باعث جرقه ای شد و تموم وجودم رو شهوت گرفت و باعث شد فکری به سرم بزنه همینطور که داشت سبد هارو برمیداشت خودمو #از_پشت بمنظور کمک کردن نزدیک کردمو اروم کیرم رو از رو شلوارکم #چسبودم بهش که دیدم مکث کرد و خودشو ...

رابطه ممنوعه مردی با مادرزن سکسیش و خیانت ب همسرش


https://t.me/joinchat/AAAAAENAJHHRVGyxG-SLTg